پیام

هیچ کس جز خود ما مسئول بدبختی و خوشبختی های ما نیست

۹/۰۳/۱۳۸۶

افسردگی

افسردگی



در اندرون من خسته دل ندانم کیست که من خموشم واو در فغان و در غوغاست.

اغلب روان شناسان افسردگی را یک انحراف عاطفی می دانند، زیرا شخصیت بخشی به نسبت ثابت و پایدار از شخص است و حال آن که احساس و عاطفه در اشخاص متغییر است. روان شناسان معتقدند که افسردگی یک بیماری ناشی از اختلالات مغزی و سیستم عصبی نیست بلکه افکار منحرف وفریب آلود،مجموعه ای از احساسات، غم و اندوه، عدم اعتماد به نفس، بی تفاوتی و بی حوصلگی،خستگی، ضعف و ناامیدیو یأس را تحت عنوان افسردگی به دنبال می کشد، بنابراین افکار غیر منطقی و غیر واقعی و فریب آلود میکروب و علت افسردگی هستند.

به اعتقاد دکتر آدلف میر« شخصیت در حکم باروت وشرایط زندگی در حکم شعله است و در این میان افسردگی نتیجه ی انفجاری آن است».

در تعریف دیگری از افسردگی چنین گفته اند که فقدان یا کمبود و بگونه ای واکنش

فرد نسبت به منزوی شدن است و از این رو شکلی ازتنهایی یا اندوه است که به قول فروید به هنگام سوگواری و مالیخولیا در نقاب خصوصیات فردی اشخاص قرار

می گیرد و احتمالا" به واسطه ی آن اصلاح می شود اما در نهایت واکنشی جامع می باشد که در ضمیر انسان نهفته است. در واقع چشم انداز افسردگی هرچه هست منفی است.

همه ی انسان ها در تهاجم افسردگی هستند پیر،جوان،باسواد،بیسواد،فقیر،ثروتمند افسردگی عمده و بیماری افسردگی شیدایی در مردو زن نوجوان حتی در کودکان مشاهده می شود. جنس مذکر و مؤنث به یک اندازه افسرده می شوند اما جالب است که زن ها چند برابر بیشتر از مرد ها نسبت به درمان اقدام می کنند.

بر اساس مطالعاتی که در اروپا و ایالات متحده ی آمریکا انجام شده، برآورد شده که بین 9تا28 درصد زنان و5تا12درصد مردان در طول زندگی خود یک بیماری افسرده ساز عمده داشته اند بنابراین زنان دو برابر مردان به افسردگی دچار هستند. این عدم تجانس در در شیوع افسردگی مخصوصا"در گروه های سنی جوان تر

* انسان از دیدگاه اسلام ، پژوهشکده ی حوزه و دانشگاه.

صدق می کند، همچنین احتمال بهبود افسردگی درآن ها نسبت به پیر ها بیشتر است.

علامه طباطبایی در تعریف توکل می فرماید: حقیقت مطلب این است که نفوذ اراده ورسیدن به مقصود در عالم ماده نیازمند یک سلسله اسباب و عوامل طبیعی و یک سلسله عوامل روحی و نفسانی است. هنگامی که انسان وارد میدان عمل می شود و کلیه ی عوامل طبیعی مورد نیاز را آماده می کند، تنها چیزی که میان او و هدفش فاصله می اندازد عوامل روحی است. در چنین وضعی اگر انسان بر خداوند سبحان توکل داشته باشد، اراده اش قوی و عزمش راسخ

می گردد و موانع و مزاحمات روحی در برابر آن خنثی خواهد شد. زیرا انسان در مقام توکل با مسبب الاسباب پیوند می خورد و با چنین پیوندی دیگر جایی برای نگرانی و تشویش خاطر باقی نمی ماند و با قاطعیت با موانع دست و پنجه نرم می کند تا به مقصود برسد.

چنانکه می دانیم از ویژگی های بارز افسردگی ، عدم فعالیت، دیدگاه بدبینانه،اندوه، تردید و عزت نفس پایین است. شناخت دقیق بیماران افسرده در درمان بیماری امری حیاتی به شمار می رود، زیرا متأسفانه گاهی متخصصان نیز به اشتباه افراد مضطرب را در رده ی اینگونه بیماران محسوب نموده و اقدام به درمان افسردگی می کنند که نتیجه ی مطلوبی عایدشان

نمی گردد.

از خصوصیات بارز افسردگی ، نوع برخورد این بیماران با تأملات عاطفی و احساسی به ظاهر چاره ناپذیر است که منجر به فلج شدن آن ها می گردد، زیرا راه نجاتی نمی یابند و

پس نشینی می کنند، احساس رخوت و دشواری در تمرکز دارند. در مواردی که ضعف شخصیت درمان افسردگی و غلبه بر آن را دشوار می کند، توانمندی های شخصی می تواند به روند موفقیت درمان کمک کند، زیرا درمان افسردگی صرفا" درمان یک بیماری نیست، بلکه درمان یک انسان است.

بک ( 1967 ) تفاوت بیماران مضطرب و افسرده را به خوبی تبیین کرده است. وی می گوید: بیماران افسرده طرحواره ای منفی دارند، در صورتی که بیماران مضطرب محیط را تهدید کننده تلقی می کنند و خود را فاقد کفایت لازم برای مواجهه با تهدید می دانند.

درمورد نگرشی که بیماران افسرده و مضطرب به خود و محیط و آینده دارند نیز برن و دیوید سون معتقدند: بیماران افسرده نسبت به خود، محیط و آینده نگرش منفی دارند، در صورتی که بیماران مضطرب خویش را آسیب پذیر ، محیط را تهدید آمیز و آینده را غیر قابل پیش بینی

می دانند. علایمی را که در افسردگی و اضطراب تشخیص می دهند نیز تفاوت دارد.

برن و دیوید سون علایم افسردگی را غمگینی، اضطراب، تحریک پذیری، عدم اعتماد به نفس، تردید و دودلی، عدم فعالیت و فقدان انگیزش، بی علاقگی، امیال اجتنابی، تمایل و اقدام به خود کشی، بی اشتهایی، فقدان نیروی زندگی و اختلال در خواب می دانند. در صورتی که علایم اضطراب را اضطراب، افسردگی، عدم اعتماد به نفس، اجتناب و وابستگی زیاد، علایم خودبه خودی، اختلال در خواب، فقدان خلاقیت و ابتکار،تمرکزضعیف، هوشیاری و گوش به زنگی شدید بیان می کنند.

برای تشخیص بیشتر تفاوت بیماران افسرده از افراد مضطرب توجه به طرحواره های نوعی، که اینگونه افراد برای خویش طراحی نموده اند نیز ضروری به نظر می رسد.

بیماران افسرده طرحواره ای اینگونه نسبت به خود دارند:

1. دیگران باید مرا دوست داشته باشند.

2. یا صددرصد موفق هستم یا کاملا" شکست می خورم.

3. ارزش من به عنوان انسان به این بستگی دارد که دیگران در مورد من چه فکر می کنند.

4. من باید همیشه یک فرد خوش رفتار باشم.

5.من باید تا می توانم کارم را به بهترین وجه ممکن انجام دهم.

6. اگر دیگران با من موافق نباشند، بدین معناست که من خوب نیستم.

7. من باید قادر به انجام هر چیزی باشم، درخواست کمک از دیگران نشانه ی ضعف است.

بیماران مضطرب این نوع طرحواره را برای خویش ترسیم کرده اند:

1. برای اجتناب از بعضی حوادث ترسناک باید همیشه هشیار باشم.

2. اگر رفتار درستی نداشته باشم، مورد تمسخر قرار می گیرم و موقعیتم تهدید خواهد شد.

3. اگر صلاحیت و شایستگی خودم را نشان ندهم، دیگران فکر می کنند که من نادان و احمق هستم.

4. چنانچه احساس اضطراب کنم، بدین معناست که کنترلی روی خودم ندارم.

5. اگر اضطرابم ادامه پیدا کند خواهم مرد.

6. اگر دیگران به من نگاه کنند از من انتقاد خواهند کرد.

7. دنیا پر از خطرات و تهدید هایی است که من قادر نیستم با آن ها مواجه شوم.

بنابراین با توجه به نگرش و نوع طرحواره های ترسیمی فوق شناخت بیماری و نوع درمان را برای متخصص روشن می سازد.البته به عقیده ی محققان بالینی غالبا"حد ومرزبین سندرم های اضطراب و افسردگی نا مشخص است و برخی مانند ولپه (1971 ) معتقدند که افسردگی ناشی از اضطراب طولانی مدت است.

· گردآوری حمیرا غفوری کارشناس راهنمایی و مشاوره



هیچ نظری موجود نیست: