پیام

هیچ کس جز خود ما مسئول بدبختی و خوشبختی های ما نیست

۸/۰۵/۱۳۸۶

افسردگي چيست و چگونه می توان با آن مقابله كرد؟


مقدمه:

همه در دوره هايي از عمر افسردگي را تجربه مي كنند. اين احساس معمولا بدنبال فقدان يا ناكامي ايجاد مي شود و در شرايط طبيعي پس از چند ساعت يا چند روز از بين مي رود. به هر حال هرگاه احساسهاي افسرده وار تداوم يافت و در سلامت و بهزيستي اجتماعي شخصي مداخله نمود، در آن صورت مداخله و يا كمك حرفه اي الزامي خواهد بود.

افسردگي چيست ؟

افسردگي يك حالت خلقي مداوم و پايدار است كه مي تواند جنبه هاي مختلفي از زندگي فرد را در برگرفته و در آنها تداخل نمايد. افسردگي با احساس بي ارزشي، گناه افراطي، تنهايي، غمگيني، نااميدي، ترديد در (كفايت) خود و احساس گناه مشخص مي گردد. افكار خودكشي نيز ممكن است وجود داشته باشد. افسردگي معمولي ممكن است از چند دقيقه تا چند روز طول بكشد. همه ما گاهي احساس دلتنگي و غم مي كنيم. اين احساسها جزء طبيعي وجود انساني است. از سوي ديگر، نوعي از افسردگي كه تشديد يافته و براي دوره هاي زماني بيشتري تداوم مي يابد، مي تواند شكل ناسازگارانه ای از افسردگي بوده و متفاوت با افسردگي ‌«روزمره» باشد. براي اين نوع خيلي شديد افسردگي مي توان از طريق يك متخصص بهداشت رواني، چاره اي انديشيد.

علل افسردگي:

فقدان های قابل توجه

انتظارات غير واقع گرايانه

يأس

فقدان كنترل بر محيط. شخص فكر مي كند كه نمي تواند كاري براي تغيير حوادث نامناسب زندگي اش انجام دهد.

تفكر منفي كه به صورت تدريجي خود تخريب گر مي گردد.

ناكامي درك شده

نشانه هاي افسردگي:

نشانه هاي عاطفي:

غمگيني

احساس گناه

نوسانات خلقي

نااميدي

اضطراب

خشم

درماندگي

نشانه هاي جسماني:

خواب بيش از حد زياد يا بيش از حد كم

خوردن افراطي يا فقدان اشتها

يبوست

كاهش يا افزايش وزن

چرخه هاي نامنظم قاعدگي

فقدان تدريجي ميل جنسي

نشانه هاي رفتاري:

گريه هاي بدون دليل واضح

كناره گيري از ساير مردم و موقعيت هاي جديد

به آساني دستخوش خشم شدن

فقدان انگيزه جهت پيگيري اهداف

عدم علاقه به آرايش ظاهر شخصي

مصرف مجدد داروهاي (مخدر) يا الكل


افكار و ادراكات خود تخريب گرانه:

احساس بازنده بودن

انتقاد مكرر از خود

يأس

احساس درماندگي و نااميدي

سرزنش خود به خاطر اتفاقات ناخوشايند

بدبيني نسبت به آينده

چگونه برافسردگي غلبه كرده و نگرشي مثبت پيدا كنيد:

ازعلت افسردگي خود آگاه بوده و سعي كنيد نسبت به آينده خوش بين باشيد‍، افكار منفي خود را شناخته و آنها را با افكار مثبت تعويض كنيد. بر تجارب مثبت تمركز كنيد.

فهرستي از تكاليف مثبت هفتگي تهيه كنيد.

از نظر اجتماعي فعال باشيد.

جدولي از فعاليت هاي روزمره هفتگي تهيه كنيد و افزودن فعاليت هاي اجتماعي را فراموش نكنيد.

تفريحاتي براي خود پيدا كنيد.

بطور روزانه ورزش كنيد.

هرگاه احساس تنش مي كنيد، از روشهاي خود آرام بخشي استفاده كنيد. به عنوان مثال، براي چندين دقيقه و تا زمان ايجاد آرامش در كل بدنتان بطور آرام و آهسته نفس بكشيد.

اهداف واقع گرايانه اي انتخاب كنيد.

براي فعال نگهداشتن خود، كاري داوطلبانه انجام دهيد.

بپذيريد كه هركسي توانايي هاي متفاوت خود را دارد و شما بر ويژگي ها و اعمال مثبت خودتان تمركز كنيد.

به هنگام بيان خشم، جرأتمند باشيد.

سعي كنيد نقاط قوت خود را شناخته و توسعه دهيد.

اگر علايم افسردگي تداوم يافت از كمك هاي حرفه اي و تخصصي استفاده كنيد

.

چگونه مي توانم به يك فرد افسرده كمك كنم؟

به فرد افسرده نگوئيد كه مي دانيد او چه احساسي دارد. زيرا ممكن است كه اين امر او را نسبت به شما خشمگين كند.

حمايت كننده و شكيبا باشيد.

اجازه دهيد كه شخص افسرده از علاقه و نگراني شما نسبت به خودش آگاه شده و دريابد كه شما در مواقع لازم جهت كمك به او در دسترس هستيد.

شخص افسرده را تشويق كنيد كه بدنبال كمك حرفه اي باشد. البته اگر علايم افسردگي پايدار بوده و در عملكرد هاي روزمره ايجاد اشكال كرده باشد.

ترجمه: مجید علیلو

کارشناس دفتر مرکزی مشاوره وزارت علوم

وزارت علوم و تحقیقات و فناوری


http://www.m-narjes.org/peyke%20salamat/ravan/ravan14.htm

روان شناسي شفا

آيا تاكنون از خود پرسيده ايد كه پشت پنجره فولاد چه خبر است كه هر از چند گاهي فردي بيمار و عليل كه سالها درد و رنج بيماري را همراه داشته بي هيچ دارو و درمان از جاي بر مي خيزد و زائران به منزله تبرك و تيمن اشيا و حتي لباسهاي او را با خود مي برند . به راستي در آنجا چه اتفاقي مي افتد ؟ آيا دستهاي شفا بخشي با انرژي درماني ، بيماران دخيل بسته به آن جا را از درد و غم ساليان رهايي مي بخشد؟ يا اين كه فضاي آماده محيط كه از هر طرف ناله اي بلند است و از هرسري صدايي رو به آسمان و هرنگاه اميدوار خيره شده به پنجره و هنگامه ذكر و دعا و نيايش و ... همه اينها دست به دست هم داده و اثرات تلقين آن گاهي يكي را به هيجان مي آورد و از جاي بر مي خيزد و مي رود و .... و دراين بين ، چه داستانهايي كه نقل نمي شود و چه خرافه و دروغهايي كه در آن وارد نمي شود !

در خصوص پديده شفا ، محيطهاي پژوهشي دنيا همچنان در سردرگمي و حيرت مانده اند زيرا آنان از يك طرف آنچه كه در آزمايشگاه قابل تجربه و تكرار نباشد، علم نمي دانند ، از طرف ديگر مشاهده مي كنند هر از چندگاه چنين پديده اي اتفاق مي افتد و طي آن افرادي كه از درمانهاي جسمي متعدد و متخصصين مختلف نتيجه نگرفته اند اكنون شفا يافته، هيچ اثري از بيماريهاي گذشته در آنان باقي نمانده است .

عده اي سعي كرده اند با يافته ها و تئوريهاي علمي دقيق و پيچيده ، گوشه هايي از اين اتفاقات را توجيه نمايند و در اين راه آن را به مسائل فيزيولوژيك ، سلسله اعصاب و غدد درون ريز ، هيجانها و ... ارتباط مي دهند . هرچند برخي از اين يافته هاي علمي درمورد شفا يافتگان صحيح است ، اما همه مطلب نيست ، در هر حال ،نگاه علمي به مسائل ، چنين اجازه اي را نمي دهد كه اين تئوريها را از ابتدا و بدون بررسي رد كنيم . اما آنچه مسلم مي باشد اين است كه تا آن زمان هيچ اصراري به مطابقت دادن پديده شفا با تئوريهاي علمي و تجربي ، معقول و منطقي نيست و به دنبال تبيين روانشناختي محض گشتن نيز به بي راهه رفتن است . بنابراين ، با توجه به اعتقادات اسلامي ، كه خداوند را ناظر اعمال و آگاه به احوال خود مي دانيم ، بهترين ديدگاه آن است كه پديده شفا را جزو معجزات و خوارق عادات بدانيم كه بنا به حكمت ، مشيت و مصلحت الهي انجام مي گيرد . كما اين كه نمونه هاي بسياري تاكنون واقع شده است « از معجزات پيامبران و اولياي الهي گرفته تا اقدامات برخي بندگان صالح خداوند كه علت ظاهري هريك همچنان بر ديگران پوشيده مانده است».

در مورد پديده شفا در علم روانشناسي توضيح مشخص ديده نمي شود ، به ويژه آن كه عمده روان شناسي امروز ، برگرفته از تجربيات و نظريات دانشمندان مزبور است كه با اين گونه مسائل تقريبا بيگانه اند . با اين حال مبحثي وجود دارد تحت عنوان پاراسايكولوژي که مسائل روحي رواني مربوط به ماوراء الطبيعه به معناي لغوي كلمه را مطالعه مي كند . مانند تله پاتي ، انرژي درماني ، غلبه برجاذبه زمين و حركت دادن اشيا يا تمركز و ...

نكته قابل ذكرآن كه پديده شفا خاص دين مبين اسلام نبوده و نمونه هاي زيادي در ديگر اديان الهي كه مرتبط با منبع وحي مي باشند نيز ديده شده است .

نكته مهم ديگر در اين بين توجه به عدم اختلاط خرافه با حقيقت است كه متاسفانه بعضي عوام ، دچار آن شده و برخي فرصت طلب نيز از ساده دلي و صفاي قلب آنان سوء استفاده كرده و به جهت رونق بازار خود ، حقايق و واقعيات موجود راكم و زياد مي كنند . موضوع مورد توجه در اين زمينه روان شناسي فرد شفا يافته قبل و بعد از شفا گرفتن است . روحيات و طرز نگرش و اعتقادات خود كه حاكي از روحيه اميد ، احساس امنيت سعي در آماده نمودن خود از نظر معنوي ، توجه به عبادات ، مراقبه ، تفكر ، اعتقاد به اين كه خداوند نسبت به بندگانش رحيم است و بيش از آن كه توبيخ كننده باشد مهربان است قبل از شفا يافتن قابل تامل است . از طرف ديگر فرد شفا يافته با روحيه اي بالا ، عزمي جزم تر ازهميشه ، با نشاط و پرانرژي ، آماده كار وتلاش ، معتقد به داشتن پشتوانه اي محكم و با اعتماد به نفس ، به زندگي عادي خود باز مي گردد و با حضور جديدش باعث ايجاد روحيه اميد زندگي و تلاش وتوكل در ديگران نيز مي شود
منبع:
ماهنامه بين المللي زائر/ شماره 95

نقش نیایش در درمان

نقش نیایش در درمان

از قدیم الایام درکنار طب رایج دنیا علوم دیگری هم به رشد وتکامل خود ادامه داده اند که در چند دهه اخیر بیشتر به آنها توجه شده است. علم پزشکی در دهه های اخیر به حدی بر روی روشهای درمان فیزیکی متمرکز شده که گاهی به نظر می رسد که جنبه های روانی و غیر فیزیکی انسان بیمار به فراموشی سپرده می شوند . ناتوانی دانش آکادمیک پزشکی در بسیاری از جنبه ها باعث شده است که توجه به این گونه علوم رونق بیشتری پیداکند.

در روزگارگذشته نقش دوگانه روحانی وپزشک را یک نفر به نام « کاهن » ، « مرد مقدس » ویا « طبیب قبیله » و... انجام می شده است، اما باگذشت زمان جدا شدن پزشکی ومذهب در واقع تخصصي شدن هركدام ازاين مقولات، به هنگام درمان جسم، پزشكان ازبعدمعنوي بشرتقريباً غافل شدند.اقدامات صحيح بهداشتي ازوجودانسان ريشه مي گيرد.وجودي كه فردراازنظر جسمي، روحي ومعنوي كامل مي داند. لذابراي اعمال اقدام بهداشتي صحيح بايد به جنبه روحي ودرمان روح فردهم توجه بسيارداشت.

دراين فرصت قصد داريم به روشهاي موازي با درمانهاي معمول پزشكي درمواجهه با يكي ازبزرگترين تنشهاي انسان يعني بيماري خصوصاً بيماريهاي صعب العلاج اشاره كنيم. ازجمله روشهايي كه مي تواندبه موازات درمانهاي پزشكي معمول اثربخشي فراوان داشته باشد نيايش درماني است كه به معناي تقويت بعد روحي ومعنوي بشربه منظور دستيابي به مراتب بالاترمعنوي، روحاني وكسب عزت نفس وهدفدارشدن فعاليتهاي وي است.

دانشمندان علوم رفتاري چندسطح ازنيازهاي انساني راتعريف كرده اند. ازجمله نيازهايي كه درتقويت ياتحليل بعدرواني فرد دخيل است مي توان به مواردزيراشاره كرد:

نيازبه داشتن هدف درزندگي

نيازبه داشتن عشق وايثار

نيازبه ايثاروعفو

نيازبه اميدوخلاقيت

اين نيازهاي معنوي درسلامت و بيداري وجود دارند وتنها گاهي كمرنگ وياپررنگ تربه نظرمي رسند.

1- نيازبه داشتن هدف درزندگي:

بيشترافرادهنگام بروزمشكل به مرورزندگي خود مي پردازند وسعي دريافتن مفهومي براي زندگي خود مي كنند. بنابراين جستجوجهت يافتن معناوهدف درزندگي مي تواند نيروي بالقوه اي درفرد براي مبارزه با بيماري فراهم آورد.

2- نيازبه عشق وايثار:

اين مسئله خصوصاً درموردافرادي كه ازبيماريهاي مزمن رنج مي برندشايعتراست. فرآيند بدخيم بيماري باعث كاهش تماسهاي انساني پرمفهوم شده ودرنتيجه بيماراحساس دوري از خداوند خواهد كرد. اين انزوا وتنهايي نوعي حالت تفاوت باديگران ويااحساس انسان نبودن را به وجودمي آورد. آنهافكرمي كنندبراي هيچ كسي اهميتي ندارند. بنابراين نيازدارندكه به اطمينان مجددي درموردعشق وايثاردست پيدانموده ومجالي براي دريافت عشق بيابند.

3- نيازبه اميد وخلاقيت:

خلاقيت مربوط به آينده است. همه بيماران خصوصاً بيماران بدحال نيازبه اميد دارند. اميد برخي آرزوها را شامل مي شود:

اميد به بهبودي

اميد به خلاصي ازدرد

اميد به زندگي بعدي


اميد مي تواند براي انجام برخي ازكارها مانند نوشتن وشعرگفتن ويا يافتن راهي جهت جبران روابط گذشته باشد. گاهي مابه علت بي توجهي به نيازهاي روحي بيمارمان،ابهام درشناخت مفاهيم اعتقادي مانندقضاوقدرورحمت خداوند،ازاينكه پاسخ مناسبي براي سوالات اونداشته باشيم،مضطرب مي شويم واصلاً وارداين مباحث نمي شويم.

باانجام اقدامات ذيل مي توان به نيازهاي معنوي بيماران توجه كرد:

كمك به آنها درايجادوتداوم ارتباط معني دارباخداونددرهنگام رويارويي بامشكلات وتنشها.

حمايت ازآنهادربرقراري پيوندهاي مذهبي وپرستش خداوند.

كمك به آنهادربيان وياكشف احساسات مذهبي شان.

همه انسانها فطرتاً مومن هستند، حتي اگرادعايي برمذهبي بودن نداشته باشند. بنابراين نبايد تصوركردكه اگربيماري ادعاي لامذهب بودن دارد،نيازهاي معنوي ندارد.

مذهب واعتقادات معنوي برتمام جنبه هاي زندگي فرد ازقبيل عادات روزانه، رفتارهاي بازدارنده وتشويق كننده، مرجعي براي انديشيدن درمورد خود و جهان، پذيرش حيات، با معني و مفهوم انگاشتن زندگي، تقويت اعتقادات فرد براي ارزش گذاري خود، تشويق به واقع گرايي، آماده سازي فردبراي زندگي واميدواري موثراست.

بنابراين اگربا يك بيماردرمنزل و يا بيمارستان سرو كارداريد وازاو مراقبت مي كنيد، به خاطر داشته باشيد كه همواره حالات وروحيات معنوي اورا درتمام لحظات حمايت كنيد. حتي وي را تشويق به انجام فعاليتهاي مذهبي وديني مانند خواندن نماز، دعاكردن، صدقه دادن، نذري دادن، خلوت كردن با خداو... نماييد.

درتمام لحظات بيماري (حتي دراتاق عمل) سعي كنيداشيا و وسايلي راكه ازنظراومقدس ومذهبي هستندازوي جدانسازيد. اين وسايل شايد درحد يك گردن بند مذهبي، يك تكه پارچه سبزمتبرك، يك كتاب دعاي كوچك و... باشد.

سعي كنيددرتمام لحظات بيماري وي او را ازنظرعاطفي مورد توجه قراردهيد و به اوبفهمانيد كه چقدردوستش داريد و براي سلامتي اونگران هستيد.

توصيه شده كه حتي اگربيمارشما بيهوش است، بربالين وي با صداي بلند دعا بخوانيد و مرتباً دستها وصورت اورا لمس كنيد. مطمئن باشيد تأثيرصداي شما درحين خواندن دعا ولمس و اظهارمحبت شما به بيمارحتماً ازطرف وي احساس خواهدشد.

خواندن دعا ونمازنه تنها درحين بيماري بلكه به هنگام بروزشداند و مشكلات روزمره نيزتأثير فراواني درافزايش سطح روحيه شما در رويارويي مشكل دارد. برقراري پيوند مذهبي باخدا و ائمه به هنگام بروزمشكلات وتنشها باعث ايجاد دلگرمي واحساس داشتن پشتوانه هاي قوي مذهبي مي گردد ، فرد را به حل مشكل اميدوارمي كند و نسبت به نيروهاي ماوراء الطبيعه معتقدتر مي سازد.

تقويت احساسات مذهبي موجب تقويت احساس توكل به لطف واحسان بي پايان آفريننده هستي شده وبه فرداين حس راتلقين ميكند كه درجهان به اين بزرگي او تنها نيست وهم او كه او را آفريده از وي دستگيري و مراقبت خواهد كرد واوهيچ گاه فراموش نخواهد شد.

ارتباط نزديك با خدا وجهان معنويت به هنگام بروزمصائب وشدائد اين تفكرمثبت را درهرفرد پاك وباايماني القامي كند كه هيچ اتفاقي دراين جهان بي علت وحكمت نيست هرچقدر ما ازآن آگاه نباشيم وبه راستي ازپس هرسختي آساني است وتنها با توكل به ذات مقدسش آشوب درون انسان ازاصل گسيخته، آرام خواهد شد.


منابع

1- ايلخاني، مهناز، تسلي دهندگان، انتشارات گلبان، 1381

2- ايلخاني، مهناز، بررسي تأثيرروشهاي آرامسازي برروي درد بيماران سرطان بستري دربخشهاي سرطان بيمارستانهاي منتخب آموزشي تهران، پايان نامه،1370

3- شفر، مارتين، فشاررواني، ترجمه: بلورچي، پروين، انتشارات پاژنگ، 1367

4- گواين، شاكتي، تجسم اخلاق، ترجمه: خوشدل، گيتي، ناشرمترجم، چاپ دوم، 1371