پیام

هیچ کس جز خود ما مسئول بدبختی و خوشبختی های ما نیست

۹/۱۵/۱۳۸۶

وسواس 

نگارش: حسن امين پور

کارشناس ارشد روان سنجی(سنجش و اندازه گيري)
عضو علمی دانشگاه پیام نور مرکز نقده
رئیس مرکز خدمات روان شناسی و مشاوره دانشگاه پیام نور نور مرکز نقده
عضو نظام روان شناسی و مشاوره جمهوری اسلامی ایران

==============================
آيا از وسواس چيزي مي دانيد؟

مردي که با وسيله نقليه خود در حال رانندگي است، ناگهان خود را متقاعد مي کند که کسي را زير گرفته است و براي يافتن پسر بچه اي مجبور به جست و جوي کنار جاده مي شود. پسر نوجواني روزانه شش ساعت از وقت خود را صرف شستشو مي کند و علي رغم اين همه هنوز هم پاکيزگي خود را باور ندارد. خانمي در تلاش براي حصول از برابري ابروانش سرانجام تمام موهاي آن را مي کند. شخص ديگري که از اين حالت در رنج است نمي تواند بدون انجام کامل تشريفات مذهبي از درب خانه وارد شود، اين همه در حالي است که روزانه صد مرتبه اجاق آشپزخانه خود را کنترل کند تا مطمن شود آيا واقعاٌ شير گاز را بسته است! تمام اين افراد از اختلال وسواسي رنج مي برند و تعداد اين افراد بالغ بر صدها هزار نفر است.
زماني که افکار و کارهاي ويژه بيماري شدت مي يابد کار و زندگي خانوادگي فرد قرباني کاملاٌ از هم پاشيده مي شوند، در مراحل بحراني اين بيماري انجام تشريفات بي پايان در زندگي روزمره حکم فرما مي شود. اغلب اين بيماران افکار بيهوده و شرم آور يا وحشتناکي در ذهن خود به وجود مي آورند که اين افکار در چرخه اي بي پايان تکرار مي شوند، با وجود اين که بيماري وخيمي است ولي تا کنون در ميان ما به قدري معمول بوده که توجهي بدان مبذول نشده است.
اغلب اين بيماران پريشاني خود را به طور شگفت آوري مخفي مي کنند. بايد در نظر داشت که اين بيماري به شيوه هاي متفاوتي در زندگي روزمره افراد خود را نشان مي دهد، بسياري از مردم به اعداد خوش يمن عقيده دارند، يا از راه رفتن در زير نردبان اجتناب مي کنند، به بسته نگهداشتن چتر در خانه و کوبيدن به تخته اعتقاد دارند. کارهاي تشريفاتي اين افراد از عقايد و عادات عامه پا فرا نهاده و مسئله اي کاملاٌ جداگانه مي باشند، در حقيقت اين افراد خرافاتي نيستند.
عادتهاي روزانه، تا حدودي مفيدند و هر زمان که اراده کنيم قادر به تغيير آنها هستيم، ولي بيماران وسواسي افکار و تشريفات خاصي دارند که از بيهوده بودن آنها باخبرند و روزانه ساعت هاي زيادي از اوقات خود را صرف استفاده از کلاس ها و يا گرفتن وقت خصوصي جهت درمان خود مي کنند. گرچه ممکن است چندين نوع وسواس همزمان با يکديگر در يک شخص مشاهده شود اما مي توان وسواس ها را از همديگر متمايز کرد که عبارتند از:
1- تصويرهاي وسواسي؛ گاهي ذهن را به گونه اي تسخير مي کنند که گويي تصوير بر آن نقش بسته است، مثلاٌ مادري که مدام تصوير به خون آلوده فرزندش را مي بيند.
2- افکار وسواسي؛ مشکلات زيادي را در زندگي روزمره به وجود مي آورند. مثلاٌ فکر وجود ميکروب در همه جا و ترس ازخطر سرايت بيماري موجب مي شود تا خود از دست زدن به همه چيز پرهيز کند.
3- ترديده اي وسواسي؛ ممکن است بر زندگي گذشته و يا آينده متمرکز شوند، ترديد نسبت به گذشته به باز پديد آوري دائم آن منجر مي شود و فرد را در افکار گذشته غوطه ور مي سازد و ترديد نسبت به آينده نيز فرايند زندگي را دچار اختلال مي سازد، چرا که توانايي زندگي از فرد را سلب مي کند.
4- رفتارهاي بي اختياري؛ شستن، وارسي کردن، لمس کردن و جز آن به منزله رفتارهاي انعطاف ناپذيري هستند که شخص براي پيشگيري يا کاهش حالت درماندگي و اضطراب، خود را مجبور مي سازد که آنها را انجام دهد و تصور مي کند که اگر آنها را انجام ندهد، حادثه اي وحشتناک که ماهيت آن نيز مشخص و معلوم نيست، به وقوع خواهد پيوست.
افراد وسواسي نمي توانند افکارشان را از ذهنشان خارج کنند و اين خصوصيت اصلي اين بيماري است، بعضي از آنها بررسي کننده اند، به طور مداوم و هميشگي چراغ ها، درها و قفل ها و ... را ده تا بيست مرتبه بررسي مي کنند يا کارهاي خاصي را بارها و بارها تکرار مي کنند. گروه ديگري ساعت ها براي ايجاد يک تقارن بي ارزش وقت تلف مي کنند مثلاٌ بند کفش هايشان بايد کاملاٌ مساوي باشد، ابروان عيناٌ با هم يکي باشند، اما در اکثر موارد بيمار فردي شستشو کننده است وي احساس مي کند که مرتباٌ بايد خود را بشويد، گروه ديگري وسواس مو کني دارند، کندن مو معمولاٌ در حضور ساير افراد( به استثناي اعضاي خانواده) انجام نمي گيرد و موقعيت هاي اجتماعي ممکن است از بروز آن جلو گيري کنند. بعضي از آنان ممکن است موي ديگران را درآورند و گاهي ممکن است به دنبال فرصت هايي باشند که به صورت پنهاني دست به اين کار بزنند. ناخن جويدن، خاراندن، گاز زدن و خراشيدن پوست ممکن است با وسواس در ارتباط باشند. تمام اين اين مشکلات موضوع مشترکي دارند، شما نمي توانيد به چشمان خود اعتماد کنيد که ديگر چرکي نمي بينيد، يا واقعاٌ باور کنيد که در قفل شده است. با آگاهي و دانستن بر اين که کار ناجوري کرده ايد، علي رغم اين احساس خوب، بايد به بررسي کردن و حساب کردن ادامه دهيد. نمي توانيد اين افکار را از خودتان دور کنيد. اجبارهاي غير ارادي، نياز به تشريفات ظريف و مخصوص به خود دارند، يا فعاليت هاي تشريفاتي خاصي که غير منطقي و خيالي بوده و در عين حال جالب توجه نيز مي باشند را به وجود مي آورد و اين خصوصيت وسواس است.
شايد نقش اصلي ما مانند عملکرد رادار، از بررسي کردن مدام و بي شماري تشکيل شده است و با اين که نمي توانيم آگاهانه اين عمل را انجام دهيم ولي هنوز به طور جدي آن را تکرار مي کنيم. در فرايند بيماري وسواسي در ذهن ما اختلالي به وجود مي آيد که براي توقف قطعي آن کاري برايمان حاصل نمي شود( دستانم به حد کافي تمييز است، مي دانم که شير اجاق گاز بسته شده است، در قفل است و ...)، شکها و ترديدها به زندگي معمولي ما ظلم وستم روا مي کنند و منتهي به تکرارهاي بيهوده و کارهاي تشريفاتي پوچ مي شوند.
بر آن شده ام تا جزئيات ريز اعمال وسواسي را در زندگي روزمره ام را مورد بررسي قرار دهم. من هم در اتاق يا شير گاز را وارسي مي کنم ولي نه بيش از اندازه، چگونه مي فهمم که بايد اين وارسي را متوقف کنم.ما همگي به طور دسته جمعي بررسي کننده هستيم. وقتي دوستي هفته ها با تماس نگيرد اول اين فکر به ذهنمان خطور خواهد کرد که چه عمل اشتباهي از من سر زده است؟ آيا او از دست من عصباني است؟ آيا آخرين باري که او را ديدم با وي پرخاشگري کردم؟ به او کلک زدم، نسبت به او گستاخي کردم و سخناني از اين قبيل؟ دست آخر هم معلوم مي شود که دوستمان سرش شلوغ بوده است يا با مشکلات و کارهاي خويش دست به گريبان بوده است، ولي اگر خوب به قضيه توجه کنيم در مي يابيم که اغلب اوقات ما بررسي کننده هستيم.
هادي از نوع خاصي از بيماري وسواس رنج مي برد.، مشغوليت شديدش نسبت به ميکروب ها او را به يک زندگي وهمي درباره آلودگي سوق داده است. وي را از دوران کودکي از ميکروب ها ترسانيده اند. اين ترس از يک سخت گيري ساده شروع و دست آخر به مهر و موم کردن درها و پنجره ها، تاريک کردن اتاق ها و روکشيدن روي اشياء، استفاده از حوله هاي کاغذي و پارچه اي منتهي شد. خوردن و نظافت کردن وي روزانه ساعت ها وقت مي گرفت. اما در اواخر زندگي نتوانست حتي ساده ترين مواظبت ها را از خود به عمل آورد.
اين افراد دستان و بازوانشان را آنقدر مي شويند که به علت شست و شوي مکرر دستشان سرخ يا حتي خونين مي شود. بعضي از خانم ها آنقدر به نظافت اهميت مي دهند که موقعي شوهرشان از محل کار برگشت نمي گذارند به اتاق وارد شود تا اين که او به حمام برود و تمام لباس هايش را ضدعفوني کند، آن قدر به گردگيري و نظافت خانه، درب و مخصوصاٌ شيشه ها اهميت مي دهند که ديگر زماني براي صرف کارهاي ديگر از جمله تربيت فرزندان، صرف کردن وقت با همسرشان را نخواهند داشت. ميز تحريرها و کشوهاي آنان به گونه اي بيهوده مرتب شده اند، قوانين حاکم بر اين رفتارها بر اساس مفاهيمي اانتزاعي و بي حاصل ترتيب داده شده اند. وقتي که اين بيماري شدت مي يابد اين عادات به صورت کاريکاتورها و تحريف عادت هاي مفيد روزانه در مي آيند. دردناک ترين و عذاب آورترين جنبه بيماري، بينشي است که بيماران از پوچي و بيهودگي افکار شوريده خود دارند، افکاري که زندگي آنها را تباه مي کند اين مقاله وصف بيماراني تنها و وحشت زده است که متن نمايش هايشان از جايي در داخل مغزهاي آنان جوانه مي زند.
اين بيماري مخصوص افراد پر استعدا و ثروتمند و شجاع نيست، ممکن است در نوجواني يا نخستين سال هاي جواني آغاز شود اما امکان بروز آن در خلال کودکي نيز وجود دارد، خانواده ها از داشتن کودکي بيمار مطلع نيستند، بسياري از آنان از کودکي بيماري خود را مخفي نگه مي دارند، در حالي که ماه ها وسال ها از آن رنج برده اند، تحقير شده اند و چون نمي خواهند يک ديوانه تلقي شوند آن را پنهان نگه مي دارند.
بر اساس نظر محققان بيست درصد از اختلال هاي وسواسي قبل از پانزده سالگي و پنجاه تا شصت درصد آنها قبل از بيست سالگي شروع مي شوند اما بايد متذکر شد که نشانگان واقعي وسواس تقريباٌ قبل از هفت سالگي آشکار نمي گردد. در مردان نسبت به زنان زودتر بروز کرده و معمولاٌ شروع آن در مردان بين شش تا پانزده سالگي و در زنان بين بيست تا بيست و نه سالگي قرار دارد. اين بيماري نادر نيست و وقتي مطالعات بيشتري صورت گرفت ناگهان بيماري رواني دهه 1980 شناخته شد.

منابع
راپوپورت، ژوديت ال، ترجمه سيد سليماني، آذر( 1375). وسواس، انتشارات آسيا، چاپ اول
دادستان، پريرخ( 1380). روان شناسي مرضي تحولي، انتشارات سمت، چاپ چهارم
انجمن روان پزشکي آمريکا( 1994)، ترجمه نيکخو، محمد رضا و همکاران( 1374)، راهنماي تشخيصي و آماري اختلالات رواني، انتشارات سخن، چاپ اول

۲ نظر:

ناشناس گفت...

لطفا این رو هم اگه می شه بزارید :

روشهای مقابله با اضطراب

1- همیشه در کنار برنامه ریزی های زندگی خود، برنامه های جانبی دیگری را نیز داشته باشید. برای خود یک برنامه ریزی قطعی و بدون تغییر بریزید، زیرا این برنامه ها بیشتر شما را مایوس و خسته می کند. سعی کنید برای برنامه ها و مسائل اتفاقی برنامه ریزی جداگانه ای داشته باشید.

2- جلوی عادات بد خود را بگیرید. اگر عادات ناپسندی دارید که کارهای شما را مختل می کند، آن عادات را کنار بگذارید و سعی کنید عادات مناسب تری را جایگزین آن کنید.

3- وزن بدنتان را در یک نقطه ثابتی نگه دارید. می دانیم که ما دو نقطه وزنی داریم. یکی از آنها متغیر است و دیگری ثابت. وزن بدن هر چقدرمتغیر باشد، بالاخره حول و حوش یک نقطه ای تثبیت می شود. یکی از راههایی که باعث ایجاد نقطه تثبیت وزنی است ورزش کردن مداوم و منظم است.

4- گاهی درخت بکارید. گاهی ما در مواقع استرس زا دچار تنشهای گوناگونی می شویم و برای اینکه حواس خود را از موقعیت استرس زا پرت کنیم باید به مسائل دیگر توجه کنیم. یکی از این راهها انجام کارهای عملی است.

5- در میان کارهای مداومی که انجام می دهید، از جای خود بلند شده و خستگی در کنید. هیچ وقت هیچ کاری را پیوسته انجام ندهید. بلکه در فاصله های زمانی منظم از جای خود بلند شده و استراحت کنید. زیرا این حالت به شما احساس تازگی می دهد.

منبع : جام جم انلاین

ناشناس گفت...

خیلی عالی بود.دستتون درد نکنه