پیام

هیچ کس جز خود ما مسئول بدبختی و خوشبختی های ما نیست

۸/۲۷/۱۳۸۸

بررسى نقش دین در بهداشت روانى و فرآیندهاى روان درمانى

بررسى نقش دین در بهداشت روانى و فرآیندهاى روان درمانى

مقدمه

هنگامى كه انسان دردمند و تنها, ناامید از كمك دیگران در كاهش دردهاى جسمى یا روانى خود راهى به جایى نمى یابد, هنگامى كه امید بهبودى از بیمار مبتلا به اختلال روانى یا جسمانى با سیرى مزمن و پیش رونده سلب مى شود و درمان هاى كلاسیك كمكى به او نمى كنند, تنها راهى كه براى نجات از اضطراب, افسردگى و دردهاى جان كاه او باقى مى ماند یارى جستن از ایمان و باور دینى است (كالابرس, 1987). باور به قدرت خداوند و نیایش او و سر نهادن به خواست و اراده الهى, در تسكین دردها به انسان توان تحمل مى دهد. در این حال است كه نیازهاى روحى تأمین مى شوند, سرمایه هاى اخلاقى تبلور مى یابند و انسان توان آن را مى یابد كه از جسم خود دور گردد و درد را حس نكند, یا آن چنان آرامش یابد كه تنش را تجربه ننماید (گالانتر, 1982).

رفتارهایى از قبیل, توكل به خداوند, صبر, دعا, زیارت و غیره مى توانند از طریق ایجاد امید به نگرش هاى مثبت باعث آرامش درونى فرد شوند. باور به این كه خدایى هست كه موقعیت ها را كنترل مى كند و مسئول عبادت كننده هاست, تا حد زیادى اضطراب مرتبط با موقعیت را كاهش مى دهد, به طورى كه اغلب افراد مؤمن, ارتباط خود را با خداوند مانند ارتباط با یك دوست بسیار صمیمى توصیف مى كنند و معتقدند كه مى توان از طریق اتكاء و توسل به خداوند, اثر موقعیت هاى غیر قابل كنترل را به طریقى كنترل كرد (كرال و شیهان, 1989).

افراد متدین به هر نسبت كه ایمان قوى و محكم داشته باشند از بیمارى هاى روانى مصون تر هستند. از جمله آثار ایمان دینى آرامش خاطر است. ایمان دینى به حكم این كه به انسان كه یك طرف معامله است, نسبت به هیجان كه طرف دیگر معامله است, اعتماد و اطمینان مى بخشد, دلهره و نگرانى نسبت به رفتار جهان را در برابر انسان از میان مى برد و به جاى آن به او آرامش خاطر مى دهد (مطهرى, 1375).

به عقیده بوالهرى (1376) دین, روان شناسى و روان پزشكى از بدو ظهور و گسترش فعالیت هاى خود, اهداف مشتركى چون اصلاح احساسات, تفكرات و رفتارهاى فردى و گروهى داشته اند.

از نظر داویدیان (1376) ایمان, معتقدات مذهبى, دستورات دینى, مراسم و آیین هاى مذهبى همه عواملى هستند كه مى توانند در امر درمان و پیش گیرى از اختلالات روانى به نحو مؤثرى به كار برده شوند به شرط آن كه, روش بكارگیرى آنها آموخته شود و موارد استفاده از آنها شناخته شود, مخصوصاً این كه افراد, چه سالم و چه بیمار, و چه درمان گر و درمان شونده, از لحاظ درجه ایمان و میزان دین دارى تفاوت هاى فاحشى با یك دیگر دارند. برخورد آنها با مسایل دینى متفاوت است و انتظارات آنان از دین یكسان نیست.

از آن جا كه در بسیارى از رویكردهاى مشاوره به ویژه رویكردهاى انسان گرایانه توجه به خواسته ها, ارزش ها, تمایلات و اعتقادات مراجع مورد تأكید مى باشد, در استفاده از رویكرد درمانى در جامعه اسلامى نگرش اسلام به انسان, آفرینش هدف مند وى كه در جهان بینى افراد مسلمانان و نگرش آنان به زندگى نمودار مى گردد, در درمان بسیارى از اختلالات نوروتیك نظیر اضطراب, افسردگى و وسواس مى بایست مورد توجه درمان گر قرار گیرند. به استناد این مطلب كه استفاده از نگرش, آموزش ها, آداب و عبادات دینى در قالب رویكردهاى شناخت درمانى و رفتار درمانى نتایج مطلوب تر درمانى را در درمان افراد معتقد به دین دربردارد, بدیهى است به عنوان یك اصل در هر برنامه ریزى درمانى علاوه بر ارزیابى آسیب شناختى, دیدگاه ها, ارزش ها و اعتقادات فرد مراجع در كنار ویژگى هاى جمعیت شناختى و سایر اطلاعاتى كه در یك مصاحبه تشخیصى گردآورى مى گردد, مى بایستى مورد توجه و ارزیابى قرار داده شود تا به عنوان خزانه فكرى مراجعه كننده در فرایند درمان مورد بهره بردارى قرار گیرد. امر خطیرى كه متقدمین علم روان شناسى بدان توجه زیادى نشان مى دادند و پس از یك دوره انكار این وجه مهم انسانى توسط درمان گران, اخیراً نیز توسط بسیارى از نویسندگان مورد تأكید قرار گرفته و براى چاپ تجدیدنظر شده DSM1نیز توصیه شده است (بیان زاده, 1376).

روان درمانى دینى رویكردى نوین در درمان بیمارى هاى روانى و اختلالات عاطفى است كه به تحقیق مى توان ریشه آن را در كارهاى یونگ پیدا كرد. دین و سلامت روان هر دو به منزله یك سیستم با عوامل بى شمارى در ارتباط هستند. آن طور كه واندرزاندن (1993) مى گوید در گذشته هاى دور و حتى در حال حاضر در بعضى از نقاط, مسئولیت درمان بیماران با افرادى است كه با نیروى مافوق طبیعى كار مى كنند (رمضانى, نوباى نژاد و بوالهرى, 1376).

استفاده از روش هاى دینى در درمان بیمارى هاى روانى در دو دهه اخیر مورد توجه و بررسى پژوهش گران و روان درمان گران قرار گرفته است و گزارش هاى چندى در خصوص اثربخشى این روش انتشار یافته است (اظهر, وارمه و داراپ, 1994; اظهر و وارمه, 1995; پریستر, 2001). براساس یافته هاى اكثر پژوهش ها به نظر مى رسد كه بیماران داراى مشكلات روان شناختى با توجه به داشتن زمینه هاى دینى, از روان درمانى هایى كه محتواى دینى نیز دارد, بیشتر بهره خواهند گرفت. به عبارتى, به نظر مى رسد كه اضافه كردن یك برنامه بر پایه قواعد دینى در بهبود علائم بیمارى نقش مؤثرى داشته باشد (بیان زاده, 1376; دادفر, 1376).

اعتقادات و اعمال دینى, نیاز انسان در جهان هستى است. نیاز به فهمیدن مبدأ وجود, هدف زندگى و نقش انسان در زندگى, نحوه ارتباط انسان با دیگران و پاسخ انسان به جهان هستى از جمله این نیازهاى دینى است. این نیاز بشر در تمام دوران و در تمام جوامع مطرح بوده است (ساچمن و ماتیوز, 1988).

نقش دین در رابطه با بهداشت و شفا از قرون بسیار دور شناخته شده بود. در طول هزاران سال, دین و پزشكى در مداوا و كاهش رنج هاى انسان شریك یك دیگر بوده اند (همان منبع). اما نقش دین در مورد اساس وجودى انسان و شفاى انسان موضوع پژوهش هاى چندانى قرار نگرفته است (لارسون و همكاران, 1986). شاید فقدان بررسى هاى دقیق علمى ناشى از اثرات باقیمانده انقلاب علمى رنسانس باشد. رشد و اوج گیرى موفقیت هاى علمى در این دوران تنش جدیدى ایجاد نمود و نهایتاً پزشكى و دین را جدا نمود و بدین امر منجر گردید كه دین به مراقبت از روح و پزشكى به مراقبت از بدن و سپس روان محدود گردید. به این ترتیب, مذهب فقط و فقط به ایمان محدود گردید كه بنا به ماهیتش قابل تصدیق و اثبات نبود و از این رو پژوهش هاى غیر علمى و پژوهش هایى كه متكى بر داده ها نبود, اجرا گردید. در نتیجه بررسى هاى علمى اندكى در مورد تأثیر دین بر سلامتى صورت گرفت. این در حالى است كه دین هم چنان عاملى اصلى در زندگى بسیارى از انسان هاست و اعمال مذهبى به طور رایجى در جمعیت عادى وجود دارد. با وجود آمارهاى چشم گیر در مورد تأثیر دین بر زندگى مردم, پژوهش گران به اثر این متغیر در بهداشت و سلامت جسمانى و روانى غفلت كرده اند و فقط در سال هاى اخیر است كه باور و اعتقادات دینى مورد پژوهش علمى قرار گرفته اند (همان منبع).

امروز بیش از هر زمان دیگر نیازمند تفكر و اندیشه در باب تأثیرگذارى تقیدات دینى بر تمامى امور انسانى به ویژه مسائل عاطفى و روحى هستیم. امروزه بسیارى از اندیشمندان و صاحب نظران بر این باورند كه مذهب تأثیر انكارناپذیرى بر سلامت روح و جسم و دیگر ابعاد زندگى بشر دارد, و در میان ادیان الهى, دستورات اسلام پیرامون بهداشت جسم, روان و سایر امور… كامل ترین فرامین است, به ترتیبى كه طبقه بندى رفتار از نظر اسلام متأثر از مفاهیم بهنجار و نابهنجار است. افزون بر آن, رفتار داراى دو بعد دیگر شامل: (1) بعد اعتقادى; یعنى موضع گیرى فلسفى در قبال هستى و (2) بعد روانى است. تا زمانى كه سلامت و بهنجارى اعتقادى حاصل نشود, سلامت روانى هم حاصل نمى شود. باید گفت كه این دو صفت به طور اجمالى رفتار اسلامى فرد مقید و پایبند را نشان مى دهند, یعنى رفتار سالم و بهنجار را در تمامى معانى آن (مطهرى, 1375).

بسیارى از فرهنگ ها افزون بر درمان هاى پزشكى كلاسیك, روش هاى سازمان یافته اى براى مقابله با بیمارى هاى بدنى و روانى در خود دارند. در این راستا همواره ایمان و اعتقاد دینى داراى اهمیت بوده و درمان مبتنى بر ایمان به خداوند به عنوان نیروى مافوق طبیعت, سابقه اى دیرینه در بین پیروان ادیان گوناگون داشته است (نس و وینتروب, 1981). گرچه امروزه درمان بیمارى هاى بدنى و روانى در پزشكى مبتنى بر استفاده از روش هاى مرسوم پزشكى, فیزیكى و شیوه هاى متداول روان درمانى است و بیشترین تأكید در این روش ها در كتب آموزشى مشاهده مى شود, بررسى هاى بین فرهنگى كه توسط روان پزشكان, روان شناسان و متخصصین مردم شناسى انجام شده نشان مى دهد كه رابطه ایمان و اعتقاد دینى با بهبودى نه تنها در جوامع شرقى بلكه در پیروان ادیان سراسر جهان موضوعى ثابت شده است. بنابراین, استفاده از این نیروى بالقوه در بهبودى بیمارى هاى بدنى و اختلالات هیجانى و رفتارى آثار مؤثر درمانى را دربر دارد (فاوازا, 1982).

باید به یاد داشت كه بروز بیمارى صرفاً تحت تأثیر عوامل فیزیكى و زیستى نبوده و جسم و روان هر دو در بروز بیمارى مؤثرند. تردیدى نیست كه پزشكى نوین پیش رفت هاى زیادى نموده و سیر شتابانى نیز در دست یابى به دقیق ترین روش ها براى درمان بیماران دارد. تكنولوژى جدید پزشكى با پیچیده ترین ابزارها به كمك پزشكان آمده و آخرین روش هاى تشخیصى جراحى و طبى از یك سو; و شیوه هاى دقیق روان درمانى مبتنى بر تازه ترین یافته هاى روان شناختى از سوى دیگر براى درمان و كاستن دردهاى جسمى ـ روانى انسان به كار گرفته مى شود, با این حال انسان دردمند در چنگال بسیارى از بیمارى ها اسیر مانده و این پیش رفت ها گره گشاى مشكلات نمى گردد. از آن جا كه بینش و ارتقاء انسان به دین و ایمان به اصول الهى در بهبود سیر بیمارى, كاستن از درد و رنج و افزایش تحمل عوارض بیمارى نقش تعیین كننده دارد, به كارگیرى این نیروهاى بالقوه و ارزش مند, داراى اهمیت است.

بهترین شیوه براى بررسى نقش دین در سلامت روان و فرآیندهاى روان درمانى این است كه كنش دین را از لحاظ روان شناختى به چند جنبه تقسیم نماییم. آن گاه در هر جنبه به بررسى شواهد پژوهشى موجود بپردازیم تا نتیجه گیرى آسان شود. مى توان شواهد پژوهشى و تجربى نقش دین از لحاظ روان شناختى را در شش محور زیر طبقه بندى كرد:

1. دین و بهداشت روانى;

2. دین و مقابله با فشار روانى;

3. مقابله هاى دینى و سلامت روان;

4. دیدگاه افراد دینى در مورد جهان;

5. چگونگى پاسخ افراد متدین به مداخله هاى روان درمانى و مشاوره اى;

6. فنون دینى مورد استفاده در روان درمانى.


منبع :http://mosbateman.blogfa.com/post-1331.aspx


۱ نظر:

ناشناس گفت...

Здравствуйте, я считаю, что я видел, вы посетили мой сайт таким образом, я получил здесь, чтобы «вернутьпредпочитают" . Я пытаюсь найти вещи для повышения моего веб- сайта! Я полагаю, ее адекватной , чтобы использовать некоторые из ваших понятий! ! Желаем Вам удачи!